غریبه ها
عشق . عاشقانه . عشق . عاشقانه
یهو چشامو باز کردم آخ چی شد ، خواب بودم ، آره تازه از خواب پا شدم ، پیرنم خیسه ، یه عرق سرد ، یه اضطراب مبهم ، باز خواب دیدم که رسوا شدم ، سرم درد می کنه چشامم سنگینه نمی دونم ولی به زور از تختم پا شدم
نظرات شما عزیزان:
آخ تو خونه هیچ کس نیست باز بدون این که به من بگن رفتن انگار باز تنها شدم
از پنجره بیرون رو نگاه می کنم هوا ابریِ ، آسمون معلوم نیست ، خورشید کجاست که ابر ها تیر و تار شدن
همه جا ساکت و آرومه ، نه هیچ صدایی نمیاد ، همه خوابیدن ؟! پرنده هاهم یعنی بیمار شدن ؟!
آره باز برم بخوابم بذار بعد که همه از خواب پاشدن منم پاشم شاید ، شاد شدم
نمی دونم چه طوری تعریف حالات روحیم تو این چند تا بیت جا شدن
چند واج ش با سجع شدن
دیگه انقدر نوشتم خسته شدم
Power By:
LoxBlog.Com |